روستای اَشینه Ashineh

روستای اَشینه Ashineh

فرهنگی، اجتماعی، خبری
روستای اَشینه Ashineh

روستای اَشینه Ashineh

فرهنگی، اجتماعی، خبری

مختصری اززندگی نامه شهیدروستا (شهیدخسروقاسمیان)

مختصری اززندگی نامه شهیدوالامقام خسروقاسمیان

شهیدی ازروستای اشینه



شهید خسروقاسمیان فرزندحاج علی آقادرسال 1337درروستای اشینه ازتوابع بخش برزاوند شهرستان اردستان دیده به جهان گشودازقبل ازنوجوانی درکنارپدرمشغول شغل دامداری وچرای دام شد ازآنجایی که خدمت به پدرومادررا یک فریضه می دانست تمام عمرش را قبل وپس ازخدمت سربازی باافتخاردرکنارپدرومادربه شغل دامداری وحرفه ریخته گری گذراندبه گفته پدرومادر،اقوام وکسانی که با وی درارتباط بوده اند ایشان به شعایردینی(نمازاول وقت، روزه ،حجاب و...) اهمیت بسیازیادی می داد.

قبل ازانقلاب درسن 18سالگی عازم خدمت مقدّس سربازی شد.پدردرغیاب ایشان چون خودرا تنهادید دام ها وگوسفندان رافروخت وشغل دامداری راعملاًکنارگذاشت.

به علت پاکی ونجابتی که داشت. خدمت سربازی رادرمنزل سرهنگی درتهران گذرانددرپایان خدمتش توسط همان سرهنگ پیشنهادماندن درمنزل ایشان رانپذیرفت وترجیح دادبه روستایش بازگرددودرکنارپدرومادربه زندگی خودادامه دهد.



پس ازخدمت سربازچون اسرارداشت درزادگاهش بماند درکارگاهی درروستای فران مشغول حرفه ریخته گری شد به علت شرایط بسیارسخت وطاقت فرسای شغل ریخته گری درماه مبارک رمضان شب ها را مشغول کارمی شد وروزها به استراحت می پرداخت باشروع جنگ تحمیلی درلبیک به ندای خمینی کبیر(ره)با اجازه پدربه جبعه های نبردحق علیه باطل اعزام وسرانجام درتاریخ دوازدهم آبان ماه یکهزاروسیصدوشصت ویک (درسن 24سالگی)درعملیات محرّم درمنطقه عملیاتی عین خوش براثراصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردیدوپیکرمطهّرش در زادگاهش روستای اشینه وبنابه وصییت خودش درقطعه زمینی که متعلّق به خودایشان می باشد وحلقه چاهی نیزدرآن حفرنموده است به خاک سپرده شد.

روحش شاد ویادش گرامی باد.



فرازی ازوصیت نامه شهیدخسروقاسمیان

به مادرم بگوییدکه مراحلال کندوازاینکه درنزداونیستم به خاطرخداصبرداشته باشدوهمیشه این افتخاررابرای خودداشته باشدکه فرزندش مثل علی اکبرامام حسین (ع)برای یاری دین خداوپاسخ دادن به ندای چان سوزاباعبدالله به درجه رفیع شهادت نائل گردید.


ابیاتی ازشهیدخسروقاسمیان

ارسالی ازجبهه های نبردحق علیه باطل

اگرباشدقرارآخربمیرم

نمی خواهم که دربستربمیرم


خدایاکن شهادت رانصیبم

که همچون اصغر(ع)واکبر(ع)بمیرم


همی خواهم که همچون شمع سوزان

بریزم اشک ودرآذربمیرم


همی خون رابریزم بهردینم

چومرغان شکسته پربمیرم


خمینی رازجان یاری نمایم

برایش بی سروپیکربمیرم


همی خواهم که درفصل جوانی

میان جبهه وسنگربمیرم


خدایاکن نصیبم درمحرم

که همچون عون وهم جعفربمیرم

نثارروحش صلوات


روستای اشینه رابهتربشناسیم

تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من



روستای اَشینه# رابهتربشناسیم
موقییت:
روستای اشینه در102 کیلومتری شمال شرق اصفهان واقع شده است این روستا دردهستان برزاوند ازتوابع بخش مرکزی شهرستان اردستان، درمنطقه کوهستانی معتدل درجنوب شرقی این شهرستان مابین سه شهر اردستان،نائین و کوهپایه قراردارد فاصله روستا تا اردستان وهمچنین نائین حدود55 کیلومترمی باشد.



پیشینه تاریخی:

ازپیشینه تاریخی اشینه خبرچندانی در دست نیست، گفته می شود درگذشته تلّ خاکی گویای قلعه ای قدیمی درقسمت شمال غرب روستا وجودداشته که متاسفانه براثراحداث سیل بند ومزرعه دیگراثری ازآن تلّ خاک به جای نمانده است.

احداث رشته قنات ومزرعه مذکوردرراستای احیای مزرعه قدیم بوده است همچنین درگذشته ی بسیاردوردرقسمت جنوب شرق روستا رشته قناتی که رشته قنات فعلی مسیرآن راتغییرداده است ازسمت جنوب شرق به سمت شمال شرق درانتهای روستا(ته حصارکنارتلّ سیاه)درکنارقلعه ای به استخری منتهی می شده  که دیگراثری چندانی ازآن قنات،استخر،قلعه وخانه هاباقی نمانده است.

درقسمتی ازمحل مسکونی  فعلی روستا درکوچه ها ومعابرعمومی براثرحفرچاه به چند مورد  استخوان هایی برخورده اند که گویی مدفن مردگان آن زمان بوده است.


مالک اولیه روستای اشینه:

شش دانگ مزرعه اشینه باحق مالکیت قنات،اختصاصی بوده است .گفته می شود مالک اولیه روستا یکی از فرزندان شمشیرخان عرب ازاعیان وشترداران آباده شیرازبوده که به این مکان مهاجرت نموده است.

بعدها شش دانگ مزرعه توسط شخصی به نام حاج قاسم فرزندحاج محمدامین که ایشان نیزیکی ازاعیان، دامداران وشترداران آن زمان بوده است خریداری می گردد.حاج قاسم دارای دو فرزندپسر به نام های قربانعلی وعبداله بوده است.ازفرزندان دختر وی خبری در دست نیست.گفته می شودخواهرحاج قاسم باشخصی به نام حاج حسین جهرمی ساکن جنبه ومکان ازتوابع اردستان ازدواج نموده است. 

قربانعلیبادختراستادمحمدآهنگربه نام شهربانو معروف به عرب بانوکه آباده شیراز بوده ازدواج می کند استادمحمدآهنگردردرباریکی ازشاهزادگان قاجابه نام حسام السلطنه خدمت می کرده است.

حاصل این ازدواج چهارفرزند(دوفرزندپسرودوفرزنددختر)به نام های رضا،قاسم،بی بی وفاطمه بوده است بی بی باحاج غلام همچنین فاطمه نیز باحسین عبدالرحیم هردوازروستای نهوج ازدواج می کنند.

عبدالله دیگر پسرحاج قاسم دارای یازده فرزند،چهارفرزندپسربه نام های علی ،قنبر ،باقر وکبیر وهفت فرزنددختر به نام های گلشن ،گلی ،ناری ،جانی که ازناحیه چشم نابینابوده وازدواج نیزنکرده است،فاطمه و...بوده است.

قنبرفرزندعبدالله شکسته بند بسیارچیره دست وماهری بوده است وبادختری ازروستای فران ازدواج نموده است ازوی دختری به نام بی بی جان سراغ داریم همچنین علی دیگرفرزند عبدالله بادختررجبعلی ازروستای مارچوبه (مالک مزرعه رجبعلی)ازدواج می کند.

فرزندان ونوادگان حاج قاسم درروستاهای اطراف پراکنده شده وزندگی می کنندازجمله درروستاهایمارچوبه،نهوج،کچی،فران،

خیرآباد ، حیدرآباد،کهنگ و...

(اطلاعات تکمیلی ارائه می گردد)


قدمت:

حال باتوجه به مستندات ارائه شده می توان باورداشت که گفته میشودروستای اشینه بین 700ت900سال قدمت دارد.

هفتصدواندی  عمرت گذشته    

رشته عمرت   هرگزنگسسته    


فرهنگ وگویش:

گفته می شود واژه اشینه خلاصه شده اعیان نشین است ودراصطلاح به معنی "جای است که آب روان دارد"ویادرمعنی اعیان نشین "محل سکونت اعیان وثروتمندان"می باشد.

فرهنگ وگویش روستا به نائینی ها بسیارنزدیک است.متاسفانه گویش وزبان مادری درحال زوال ونابودی می باشد دراینجا گفتن این نکته نیزخالی ازلطف نیست که رسم آموزش وپرورش دراکثرکشورهای دنیااین است که بچه هاحتماباید سه زبان بیاموزند1-زبان رسمی کشور2-زبان بین المللی (معمولاانگلیسی)3-زبان مادری درواقع پاسداشت زبان مادری به نوعی پاسداشت هویّت ،تاریخ وتنوع فرهنگی است.


اقتصاد:

اقتصاد روستا برپایه دامداری و کشاورزی استواربوده است که البته دامداری آن درمیان روستاهای منطقه کم نظیرویابه جراَت می توان گفت بی نظیرو زبانزد عامّ وخاص بوده  است. دامداران روستاکوچ رو بوده ودرتمام طول سال یا بعضادرفصول سردسال به بیرون ازروستا کوچ می کرده اند.


صنایع دستی:

ازجمله صنایع دستی روستا،می توان به صنعت قالی بافی آن اشاره کردکه باطرح ونقشه نایینی توسط خانم های روستا بافته می شده وازاین راه نیزامرارمعاش می کردنده اند. البتّه قدمت قالی بافی  به عمرخودروستانمی رسد.



شکل خانه های روستا عمدتاً به صورت چهارصفه با خشت وگل،دیوارهایی با قطریک متر،،سقف هایی گنبدی شکل وپشت بام هایی کاه گلی بنا شده است این بناها در تابستان خنک و درزمستان گرم  می باشد. وجه دیگرچنین بناهایی نفوذناپذیری آن بوده است.یعنی ازامنیت بالایی برخوردارمی باشد.

درمیان چهارصفه های قدیمی بجزچهار صفه مرحوم قنبرکه تغییرات چندانی نکرده است بقیّه توسط اهالی به صورت خانه های امروزی تغییرشکل داده شده اند ویاتوسط مالکان رهاشده وبراثربرف وباران وگذشت زمان تخریب گردیده اند مانند چهارصفه علی عبدالله درشمال چهارصفه آقای امیرقاسمی ونیزچهارصفه ای که درمجاورآن بوده وکامل تخریب گردیده وبه عنوان باغچه ازآن استفاده میگردد ویاچهارصفه حسن رضا(مالک زمین مسجد)درمجاورت مسجد که اخیراٌجهت ساخت حسینیه تخریب وخاکبرداری شده است.




ساکنان روستادرگذشته حدود40خانواربوده اند که براثر تغییرات اقلیمی،تحصیل واشتغال به شهرهای اصفهان،تهران و...مهاجرت نموده ودرحال حاضربه 17خانواررسیده است.

این نکته نیزحائزاهمّیت است جمعیت روستادرماه های محرم، صفر،عید نوروزومناسبت های مختلف همچنین برگزاری هیئت هر15روزکه سعی می گردد درمسجدروستا منعقد شودبه مرز400نفرمی رسد.


بازی های محلی ،شادی ونشاط:

زنان روستاعلیرغم کارهای بسیارسخت وطاقت فرسایی که دوشادوش همسران خودانجام می داده اند دراوقات فراغت وبیکاری نیزبه بازی های مختلف محلّی می پرداخته اند یکی ازاین بازی ها"گرگم وگلّه "نام داشته که زنان ودختران روستادرمحیطی محصورگردهم می آمده وبادست به دست هم دادن وچرخیدن گردهم یکی ازآنان نقش گرگ رابازی می کرده وبابیان جمله "گرگم و گلّه می برم "وباجواب بقیّه که می گفته اند"چوپون دارم نمی ذارم"روبرومی شده سپس باحمله گرگ به کلّه ورویارویی چوپان ونجات گوسفندان بازی به پایان می رسیده است.این بازی ضمن سرگرمی وگذراندن اوقات فراقت وایجاد محیطی شاد،  الهام بخش این پیام نیزبوده است که با اتحاد ویکدلی می توان برمشکلات فائق آمد وسختی ها ودشواری هارایکی پس ازدیگری پشت سرگذاشت.


پیشینه مذهبی:

درگذشته های بسیاردورماهای محرّم،صفرومناسبت های مذهبی دیگربه علت فقدان مسجد،اهالی روستاعزاداری وسوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) وخاندان مطهرش رادرمنازل خودبرگزارمی کرده اند به گونه ای که ازبعدازظهرهرروزتاپاسی ازشب چندین منبروروضه خوانی به صورت گردشی درمنازل اهالی برگزارمی شده است.سخنران جلسات درزمان های بسیاردورمرحوم حاج شیخ عبدالوهاب ازروستای فران وبعدهافرزندان بزرگوارشان مرحوم حاج شیخ محمدسعید شریعتی ومرحوم حاج شیخ محمدباقرشریعتی وپامنبری آن نیزبه عهده مرحوم ملاحسین عابدی ومرحوم ملارضاازروستای مارچوبه بوده است.بُعد مسافتی اشینه تافران باعث شده بوداینان شب هارادرمنزل مرحوم سلمان غلامی دراتاقی که به اتاق شیخ نیزدربین خانواده موسوم شده بیتوته نمایند.پس ازساخت مسجدمجالس مذهبی درمسجدروستابرگزارمی شوددراینجاجاداردیادی نیزبشودازمرحوم حاج ملا احمدعابدی فرزندمرحوم ملاحسین که درمقطعی اززمان تاقبل ازفوتش اهالی روستاازوجودایشان بهره می بردند.


نثارروح تمام اموات مخصوصا کسانی که ازانان نام برده شدفاتحه باذکرصلوات برمحمدوآل محمد.


ساخت مسجد:

به خواب یکی ازاهالی روستای اشینه ساکن تهران به نام حاج محمّدابراهیم ابراهیمی فرزند بمانعلی که به زیارت امام رئوف،امام رضاعلیه السلام مشرف شده بودند می آید که دراشینه باید مسجدی بنا کند، (حدودسال 1350ه ش) با بی اعتنای وی مجدّداهمان خواب توسّط ایشان تکرارمی گرددپس ازبازگشت ازمشهدمقدّس وحضوردرجمع اهالی روستا موضوع را درمیان می گذارد وازاهالی تقاضای زمینی برای ساخت مسجد می کند که بااستقبال مرحوم "حسن رضا"روبرومی شود وی باغ کوچک  خودرادراختیارایشان قرارمی دهد ومسجد بنا می گردد با گذشت زمان وبه همّت افراد خَیّرمسجد کمی توسعه پیداکرده همچنین درسال های اخیر نیزبه همت فردی  خیّربا نذورات وجذب کمک های مردمی،محراب وبنای داخلی مسجد مزیّن به کاشی کاری همراه باخطوط قرآنی وقاب های منقوش به حرم مطهرامامان معصوم (ع) گردیده است .



پس ازساخت مسجد،برگزاری کلیه مناسبت های مذهبی وبرپایی فاتحه برای درگذشتگان روستادرآن مکان مقدّس منعقد می گردد.

اهالی روستااعتقاد زیادی به مسجدحضرت ابوالفضل علیه السلام روستادارندومقید هستند که باپرداخت نذورات وکمک به مسجد مشکلاتشان مرتفع می گردد.

مسجد روستادارای آشپزخانه مجهزبه امکانات موجودکافی جهت پخت وپز،توزیع غذا و پذیرایی برای مناسبت های مختلف می باشد.

دسته گلی می فرستیم نثارروح مالک زمین وبانی ساخت مسجد ودیگراسیران خاک که برای توسعه وتکمیل این بنای مقدس قدم هایی هرچندکوچک برداشته اندباقرائت فاتحه وذکرصلوات برمحمد(ص)وآل محمد(ع)همچنین خداقوت ودست مریزادمی گوئیم  به بانیان خیروخَیّرینی که موجب تکمیل،تجهیز وتزئین مسجدشده اندوکسانی که بابرگزاری جلسات مذهبی باعث ترویج فرهنگ قرآن وعترت  می گردند.

لازم است به اطلاع برسانم برای مرمّت،بازسازی وزیباسازی نمای بیرونی وداخل حیاط مسجد،برق کشی کلّ بناوگچ کشی سقف آن همچنین ساخت حسینیه ای بزرگ ودرخورشأن اهالی روستامنتظر کمک های بی دریغ شماعزیزان مومن وخَیّرمی باشیم.


هیئت حضرت ابوالفضل(ع):

درنیمه دوم سال 1379 توسط جمعی ازاهالی روستا هیئتی فرهنگی، مذهبی برگرفته ازنام مسجدکه موردوثوق تمامی اهالی بوده وحلقه اتّصال،انسجام  و وحدت بین اهالی روستا می باشدتأسیس گردیدوازبدوشروع فعالیتش هیئت امنایی هفت نفره توسط اعضائ هیئت شکل گرفت.

پایگاه هیئت،مسجدحضرت ابوالفضل(ع)روستا می باشدامادرفصول سردسال به لحاظ پاره ای مشکلات بعضاًبرگزاری جلسات درمنزل اعضاء درشهراصفهان می باشد.

جلسات هیئت هردوهفته شب های جمعه باقرائت دوره ای قرآن توسط اعضاء شروع می گردد سپس باموعظه ومنبرادامه می یابدوباقرائت دعای روحبخش کمیل به پایان می رسد.درمناسبت ها ی مختلف مذهبی ،مدّاحان به ذکرفضائل ومصائب اهل البیت علیه السلام  ومولودی خوانی می پردازنددراکثر مناسبت های مذهبی و سال گشت فوت درگذشتگانروستا،جلسات هیئت همراه باصرف غذامنعقدمی گردد.


درماه مبارک رمضان برگزاری هیئت هرهفته شب های جمعه همزمان با اقامه نمازجماعت مغرب وعشاءهمراه باصرف افطاری می باشد.مراسم بزرگداشت شهادت  حضرت علی علیه السلام و شب قدردرمسجدروستاباشکوه هرچه بیشترمنعقدمی گردد.

نمازعید سعید فطرنیزهمه ساله صبح روز عید درگلزارشهید ودرجواردرگذشتگان روستابرگزارمی گردد.،سپس جوایزی به قیدقرعه جهت تشویق همگان به ویژه کودکان،جوانان ونوجوانان به شعایراسلامی دربین  نمازگزاران اهداء میگردد.درپایان نمازگزاران جهت صرف صبحانه راهی مسجد می شوند.

درصفوف نمازگزاران میهمانانی ازروستاهای هم جوارنیزبه چشم می خورندکه به مراسم جلوه وشکوه خاصّ می بخشد.



باشروع ماه محّرم بانیان خیردرشهراصفهان ومسجدروستا به مدّت ده شب اقدام به برگزاری جلسات همراه با زیارت عاشورا، ذکرفضائل ومصائب حضرت سیدالشهداواهل بیت علیه السلام، سخنرانی ،نوحه سرایی ،زنجیزنی زنی ،سینه زنی و صرف غذامی پردازند.

صبح روز تاسوعاهیئت زنجیرزنی وسینه زنی حضرت ابوالفضل علیه السلامعازم روستای مارچوبه می گردد که اخیراًروستای کچی نیزبه آن اضافه گردیده است متعاقب آن هیئت زنجیرزنی وسینه زنی روستای مارچوبه نیزدر روستای اشینه حضورپیدامی کنندکه باذبح چندین رأس گوسفندوپذیرایی ازآنهااستقبال می گردد.
اعضاء ضمن هردوهفته درطول ماه های محرّم،صفروتمام مناسبت هانیزاقدام به برپایی هیئت می نماید.




دسته گردانی:

پس ازبازگشت ارروستای مارچوبه درقبل ازظهر روز تاسوعا،عصر همان روز هیئت زنجیرزنی وسینه زنی حضرت ابوالفضل(ع)بابیرق و پرچم های مذهبی برافراشته شده، طبل وزنجیراقدام به دسته گردانی درمحله ها وکوجه های روستا می نماید هیئت مذکور از درب مسجدبه سمت گلزارشهید و آرمستان  روستاحرکت کرده پس ازعبورازمحله هاوکوجه های روستا باپذیرایی وذبح گوسفندازآنهااستقبال می گردداگردرطول سال فردی ازاهالی روستا دارفانی راوداع گفته باشدباحضوردردرب منزل متوفی ضمن پذیرایی توسط آن خانواده به نوحه سرایی،ذکرمصائب حضرت سیدالشهدا(ع)وقرائت فاتحه می پردازند سپس به سمت مسجدحرکت کرده درآنجا با اقامه نمازجماعت مغرب وعشاء،زیارت عاشورا،ایرادسخنرانی و عزاداری،زنجیرزنی وسینه زنی وصرف شام مراسم روزتاسوعا رابه پایان می رسانند.

دراینجاجاداردازجناب آقای احمدقاسمی مداح محترم هیئت وذاکراهل وبیت که درایام مذکور ودرطول سال هیئت رایاری نموده وبانوای دلنشین خودبه فضای معنوی هیئت گرمای دوچندان می بخشدتشکروقدردانی به عمل آید.


سفرهای زیارتی:

درشهریورماه سال 1380باهزینه هیئت یک سفرزیارتی به شهرآقاعلی عباس  همچنین یک سفرزیارتی دیگرنیزدرسال های بعد به شهرمقدّس قم وجمکران داشتیم که مورداستقبال  بسیارزیاداعضاء قرارگرفت.

هیئت حضرت ابولفضل علیه اسلام برای اهالی روستاخیرات وبرکات بسیارزیادی داشته است که امیدواریم همچنان نسل به نسل ادامه یابد.



جهت سلامتی تمام بانیان خیرخصوصا بانیان برگزارکننده هیئت حضرت ابولفضل(ع)روستای همیشه سربلندوپرافتخار"اشینه"صلوات


سهم روستادر8سال دفاع مقدس:

 
تقدیم فرزندی مومن،شجاع ومتعهد"شهید خسرو قاسمیان" به اسلام ونظام درپی شروع جنگ تحمیلی علیه کشورعزیزمان ایران اسلامی توسط صدّام باحمایت ها وپشتیبانی های استکبارجهانی درراس آنها آمریکای جنایتکار.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

دل من داند و من دانم و دل داند و من
 

خاک من گِل شود وگُل شکفد از گِل من

تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من


اشینه وطنم


وطنم،اشینه،من جانم فدایت می کنم


روزوشب براقتدارت من دعایت می کنم


روزمرگم لحضه های رفتنم ازاین جهان


باتمام عشق وایمان من صدایت می کنم


تیرگی هامی زدایم ازوجودت ای وطن


باتمام هستی خودمن صفایت می کنم


نام زیبای توراباخون خودجان می دهم


دست دشمن بشکنم ازغم رهایت می کنم


باشهیدم عهدمی بندم که تامن زنده ام


اقتدارت راشکوفا،گل نثارت  می کنم


درمیان موج وطوفان بلا درزندگی


می شوی کشتی نجات وناخدایت می کنم


منتظرهستم که بینم افتخارات تورا


تاابدمی مانم ودفع بلایت می کنم